مسئله 1611- براى امر به معروف و نهى از منكر
مراتبى است:
مرتبۀ اوّل: اهميّت دادن به واجبات و اجتناب
از منكرات است، به طورى كه ديگران از رفتار او متنبّه شوند و واجبات را بهجا آورند
و گناهان را ترك كنند، و اين مرتبه از بهترين مراتب است و تأثير آن هم زياد است،
مخصوصاً پدر و مادر در خانه، و معلم در مدرسه، و بزرگان در اجتماع.
مرتبۀ دوّم: امر و نهى به زبان است كه واجب
است اهل معصيت را نهى كنند و تارك واجب را به آوردن واجب امر كنند.
مرتبۀ سوّم: با شخص معصيتكار طورى عمل شود
كه بفهمد براى ارتكاب او به معصيت، با او اين نحو عمل شده است، مثل اينكه از او رو
برگرداند يا با چهرۀ عبوس با او ملاقات كند يا با او ترك مراوده كند.
صفحه 239
مرتبۀ چهارم: توسّل به زور و جبر است، پس اگر
اطمينان داشته باشد كه ترك منكر نمىكند يا واجب را بهجا نمىآورد مگر با اعمال
زور و جبر، واجب است، لكن بايد تجاوز از قدر لازم نكند.
مرتبۀ پنجم: اگر توقّف داشته باشد جلوگيرى از
معصيت بر جرح و كتك زدن و سخت گرفتن بر شخص معصيتكار و در مضيقه قرار دادن او،
جايز است، لكن لازم است مراعات شود كه زيادهروى نشود و لازم است در اين امر و
نظير آن، اجازه از مجتهد جامعالشّرایط گرفته شود.
مسئله 1612- اگر احتمال بدهد كه با موعظه و
نصيحت، معصيتكار ترك معصيت مىكند، لازم است اكتفا به آن، و نبايد از آن تجاوز
كند.
مسئله 1613- اگر مىداند كه نصيحت تأثير
ندارد، واجب است امر و نهى الزامى كند، و اگر تأثير نمىكند مگر با تشديد در گفتار
و تهديد بر مخالفت، تشديد و تهديد لازم است.
مسئله 1614- در امر به معروف و نهى از منكر،
ارتكاب معصيت مثل فحش و دروغ و اهانت جايز نيست، مگر آنكه آن معروف يا منكر اهمّ
از آن معصيت باشد، نظير ترك نماز و تجاوز به عرض يا ناموس كسى.
مسئله 1615- اگر جلوگيرى از معصيت توقّف
داشته باشد بر اینکه دست معصيتكار را بگيرد يا او را از محلّ معصيت بيرون كند يا
در وسيلهاى كه با آن معصيت مىكند تصرّف كند، جايز، بلكه واجب است.
مسئله 1616- جايز نيست اموال معصيتكار را
تلف كند، مگر آنكه لازمۀ جلوگيرى از معصيت باشد، نظير شكستن شيشۀ شراب و از بين
بردن نوار مبتذل و مانند اينها، و در اين صورت ضامن نيست.
مسئله 1617- اگر جلوگيرى از معصيت توقّف
داشته باشد بر حبس نمودن معصيتكار در محلّى، يا منع نمودن از آنكه به محلّى وارد
شود و مانند اينها، جايز بلكه واجب است.